معناشناسی یا معنیشناسی (به انگلیسی: Semantics)، دانش بررسی و مطالعهٔ معانی در زبانهای انسانی است. بهطورکلی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی میگویند. معادل انگلیسی و فرانسوی (sémantique) معناشناسی برگرفته از لغت یونانیِ semantika (اسم خنثی جمع semantias) علم مطالعهٔ معناست. این علم معمولاً برروی رابطهٔ بین دلالتکنندهها مانند لغات، عبارتها، علائم و نشانهها و اینکه معانیشان برای چه استفاده میشود تمرکز دارد.
مفاهیم زبانشناسی و زبانشناسی معنایی بررسی معانیای است که توسط انسانها برای نشاندادن خودشان در طول زبان استفاده میشود. دیگر اَشکال معناشناسی زبانهای برنامهریزیشده، منطقهای مجرد و نشانهشناسی را شامل میشود.
زبانشناسی نوین پژوهش پیرامون خواص مربوط به معانی را به شیوههای عینی و سیستماتیک دنبال کرده، و در این راه دامنهٔ وسیعی از زبانها و بیانها را در نظر میگیرد. بدین ترتیب، گوناگونی و ابعاد شیوههای زبانشناسانه بیشتر و وسیعتر از روشهاییست که منطقیون و فلاسفه با تمرکز بر دامنهٔ محدودتری از جملات در درون یک زبان واحد بهکار گرفتهاند.
از لحاظ زبانشناسی، دانش معناشناسی به موضوعات پایهای خود میپردازد؛ نظیر چندمعنایی (آرایهای که به ابهامات معنایی میپردازد)، ترادف (آرایهای که پیرامون لغات هممعنی میباشد)، تضاد (معانی مخالف یک لغت)، همآوایی، مجاز مرسل و…
مطالعه (بررسی) رسمی معناشناسی با بسیاری زمینههای دیگر تحقیق ازجمله لغتشناسی، علم نحو، واقعگرایی، ریشهشناسی و دیگر زمینهها تقسیم میشود؛ اگرچه معناشناسی یک زمینهٔ کاملاً تعریفشده در نوع خودش اغلب با ویژگیهای ترکیبیست. در فلسفهٔ زبان، معناشناسی و ارجاع زمینههای مرتبط هستند. زمینههای مرتبط بیشتر شامل زبانشناسی تاریخی و تطبیقی و نمادشناسیست؛ بنابراین، بررسی رسمی معناشناسی پیچیدهاست.
معناشناسی با علم نحو که علم ترکیبات واحدهای یک زبان (بدون توجه به معنی شان) میباشد و علم واقع گرایی که مطالعه روابط بین علائم یک زبان میباشد، معنایشان و استفاده کنندگان زبان مقایسه میشود. در واژگان علمی و بینالمللی، معناشناسی (semanties, semasialogy) نیز نامیده میشود.