شعر و نثر هر دو از حروف و کلمه ساخته میشوند. به هر دو، کلام اطلاق میشود ولیکن تفاوتهای شعر و نثر عبارتند از:
- هر کلامی که از وزن عروضی متساوی و متکرر و قافیه واحد برخوردار باشد، آن کلام شعر است نه نثر
- شعر مبتنی بر پایههای مشخص است. این پایهها شعر را قوام بخشیدهاند. خارج شدن از آن ممکن است، ساختمان آن را زیان و خطر برساند اما نثر اینگونه نمیباشد. شعر، مختص به اهل خود است
- در نثر هدف رساندن پیام است به مخاطب؛ لیکن در شعر هدف تنها انتقال نیست، تأثیر و لذت نیز جزء هدف است
- نوعی از نثر هست که در آن از صنایع بدیع و بیان زیادتر از معمول استفاده میشود. این نوع نثر را نثر ادبی میخوانند. به دلیل وجود صنایع، تأثیرات آن، افزون از نثر معمول میباشد. چیزی که این نوع نثر را از شعر باز می شناساند، نوع کششی که قدرت تأثیر گذاری شعر را افزایش میبخشد
- در نثر نویسنده مجبور نیست از صنایع بدیع و بیان استفاده کند اما در شعر، شاعر ناچار است کلام خود را با تصویر درهم آمیزد. چرا که هدف شاعر متفاوت از هدف یک نویسنده است. بدین لحاظ خیال را از عنصر اساسی در شعر برشمردهاند
دست نویسنده در نثر باز است. میتواند از کلمات راحتتر استفاده کند ولی در شعر اینگونه نیست. شاعر نمیتواند از هر نوع کلمه استفاده کند - نثر تابع قوانین دستوری است. هر کلمه جای مشخص خود را دارد. اما در شعر، شاعر ملزم نیست که تابع دستور باشد. شاعر با درهم ریختن شکل دستوری کلام، به آن، صورت شعری بخشیده است
- نثر اغلب در بعد خاصی و در زمان معینی شکل میگیرد از این جهت همیشه با تاریخ خود همراه است. شکل خود را در زمان و جهت خاصی آشکار میسازد؛ ولی شعر با تاریخ خود حرف نمی زند
- نثر هم یک زبان است شعر هم یک زبان، لیکن شعر زبانی است که از حدود زبان نثر گذشته به زبان مستقلی دست پیدا کرده است. به عبارت دیگر شعر ساخت عمقی زبان است و نثر ساخت ظاهری زبان. در نثر، نویسنده، به رعایت نمودن قوانین دستوری اکتفا میکند در حالیکه شاعر میکوشد تا با شکستن بنیان دستور و آمیختن شکل و محتوا، شعر را از سطح به عمق هدایت کند در زبان فارسی شعر به 2 نوع اصلی طبقه بندی میشود: شعر کلاسیک (یا کهن) و شعر نو.