سبک در ادبیات عبارت است از روش و شیوهای خاص که گوینده یا نویسنده، ادراک و احساس خود را با آن بیان میکند. سیروس شمیسا که خود نیز به سبکشناسی شعر و نثر ایران پرداخته است و کتابهایی نیر در این زمینه به چاپ رساندهاست بر این باور است این بهار بوده است که برای نخستین بار فن سبکشناسی را در ایران پایه گذاشته و کتاب «سبکشناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی» یا همان سبکشناسی معروف نثر را نگاشته است. ظاهراً بهار نخستین کسی است که واژهٔ سبک را در شعر آوردهاست و شاعران پیش از او در این مورد از واژههایی چون «طراز» و «طریق» و «شیوه» و امثال اینها استفاده میکردند.
انواع سبکهای شعری از حیث دوره:
سبک شعری از نظر دوره به موارد زیر تقسیم می شود که با کلیک بر روی هر یک به مطالب مرتبط راهنمایی می شوید:
سبک هندی: از قرن نهم هجری به بعد
سبک هندی نمونهای از سرایش شعر در ادبیات فارسی است که از قرن نهم هجری به بعد بهوجود آمد. به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران پارسی گوی، و همچنین به علت عدم توجه پادشاهان صفوی به اشعار متداول مدحی، گروهی از گویندگان به هندوستان رفتند و در آنجا به کار شعر و شاعری پرداختند. اینان بهواسطهٔ دوری از مرکز زبان و تمایل به اظهار قدرت در بیان مفاهیم و نکات دقیق و حس نوجویی و تفنن دوستی و به سبب تأثیر زبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیط، سبکی به وجود آوردند که سبک هندی نامیده میشود. برخی ار ادبا این سبک را سبک اصفهانی نیز نامیدهاند. این سبک تقریباً از قرن نهم تا سیزدهم هجری ادامه داشت و از ویژگیهای آن، تعبیرات و تشبیهات و کنایات ظریف و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را میتوان نام برد. سبک هندی از رودکی شروع میشود اما برخی نقطه آغاز آن را از زمان خاقانی میدانند.
عوامل پیدایش سبک هندی می توان به موارد زیر اشاره کرد: مذهب، سفر به هند، توسعهٔ اصفهان، رفاه اقتصادی، علاقهٔ شاهان صفوی به فرهنگ
ویژگیهای سبک هندی عبارتند از: خیالپردازی به افراط؛ فراوانی تمثیل و ارسال المثل که شاعران سبک هندی برای توجیه ادعاهای عجیب و غریب خود از تمثیل استفاده میکنند؛ به کار بردن لغات محاوره و الفاظ بازاری در شعر؛ بیان احوال شخصی و عواطف و احساسات مربوط به زن و فرزند و خویشاوندان.
از میان سرایندگان که به این سبک شعر سرودهاند نام اینان در خور ذکر است:کلیم کاشانی، نظیری نیشابوری،عرفی شیرازی،عبدالقادر بیدل دهلوی،صائب تبریزی و …
از گویندگان این سبک، تک بیتیهای نغز و دلاویزی برجای ماندهاست که اغلب صورت ضربالمثل پیدا کردهاست.
اقبال خصم هرچه فزونتر شود نکوست فواره چون بلند شود سرنگون شود
ریشهٔ نخل کهنسال از جوان افزونتر است بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
(صائب تبریزی)
سبک خراسانی(ترکستانی یا سامانی): از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم
سبک ادبی خراسانی، سبک و شیوهٔ شاعران خراسان و ماوراءالنهر است. در این سبک، سه دوره را میتوان مد نظر قرار داد: دورهٔ تکوین، دورهٔ سامانی،دورهٔ غزنوی و اوایل دورهٔ سلجوقی.
از ویژگیهای سبک خراسانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- آثار این سبک بر قیدها و سنّتهای لفظی و صوری تکیه دارد.
- این آثار از تسلسلهای منطقی معانی و شکوه الفاظ برخوردار است و بهصورتی متین، واقعیت را به شکل دستگاهی منظم و قابل قبول نمایش میدهد.
- این سبک کمی قبل از سدهٔ چهارم تا سدهٔ ششم هجری قمری رواج داشت و پس از آن هم ادامه یافت.
- تشبیهات این دوره اغلب حسی است و فاقد پیچیدگی.
اشعار این سبک از حیث نوع، بیشتر قصیده و از لحاظ لفظ، ساده، روان و عاری از ترکیبات دشوار بوده و واژههای عربی در آن اندک است. از لحاظ معنی نیز صداقت و صراحت لهجه، تعبیرات و تشبیهات ملموس، از اختصاصات مهم این سبک است.
مضمون بیشتر اشعار این سبک، وصف طبیعت و مدیحه و شرح فتوحات پادشاهان و گاه پندو اندرز بوده است.
نمونه:
مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بود نبود دندان، لا، بل چراغ تابان بود
سپید سیم رده بود و درو مرجان بود ستارهٔ سحری بود و قطرهٔ باران بود
دلم خزانهٔ پر گنج بود، گنج سخن نشان نامهٔ ما مهر و شعر عنوان بود
همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بود دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود
(رودکی)
از صاحبان سبک این دوره میتوان به شاعران زیر اشاره کرد:
رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی، منجیک ترمذی، کسایی مروزی، دقیقی طوسی، فردوسی، عنصری بلخی، فرخی، غضایری رازی، عسجدی، منوچهری دامغانی، فخرالدین اسعد گرگانی، مسعود سعد سلمان، امیر معزی، ابوالفرج رونی، ناصر خسرو و سنایی غزنوی
سبک عراقی: از اواخر قرن ششم تا اواسط قرن نهم
سبک عراقی به سَبکی از شعر پارسی گفته میشود که از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج و ادامه داشتهاست. نام این سبک از عراق عجم گرفته شدهاست، امّا رواج این سبک محدود به سرزمین عراق عجم نبود و در نواحی دیگر نیز رواج داشت. ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی و جمالالدین اصفهانی از بنیانگذاران و کمالالدین اصفهانی، سعدی، عراقی و حافظ از نمایندگان این سبک بهشمار میروند. این سبک با سنایی آغاز و با عبدالرحمن جامی پایان میپذیرد.
خصوصیات این سبک عبارتند از:
- اساس سبک عراقی همان سبک خراسانی است با این تفاوت که در آن واژههای عربی فراوانتر شده و نیز بهدلیل جابهجایی مراکز قدرت و گسترش علوم در حوزههای آموزش علمی و فرهنگی شهرهای مختلف ایران، واژههای علمی و حِکمی و فلسفی و دینی و نجوم و پزشکی در آثار شاعران وارد شده و رنگ و زنگ یا جلوهٔ خود را به شعر شاعران سبک عراقی بخشیدهاست.
- در این سبک، قصیده بیشتر جای خود را به غزل، و سادگی و روانی و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت تشبیهات و تعبیرات و کنایات زیبا و تازه و در عین حال دقیق و باریک داد و واژههای عربی نیز فزونی گرفت. با ورود تصوف و عرفان در شعر، گویندگان عارفی چون سنایی، عطار، مولوی، حافظ و دهها شاعر دیگر ظهور کردند. در ضمن مضامین اخلاقی و تربیتی و پند و اندرز جای مدایح مبالغهآمیز را گرفت.
- معانی شعری در این شیوهٔ تازه گذشته از مدح که با بزرگ نماییها و فروتنی فراوان نسبت به ممدوح همراهاست. هجو و هزل نیز هست که بیش از دورهٔ قبل رواج مییابد، و کسانی مانند انوری و سوزنی سمرقندی و خاقانی هجوهای تند و هزلهای بسیار میگویند.
- عشق و عرفان و اخلاق از درونمایههای رایج در این سبک است. غزل که ابتدا انوری آن را بهصورت یک نوع جدید ارائه میدهد، در شعر بیشتر شاعران این دوره آزمایش میشود. با اینهمه اوج آن در غزلهای سعدی و حافظ جلوهگر میشود.
- قالبهای شعری، گذشته از قصیده که انوری و خاقانی و جمالالدین اصفهانی و ظهیر فاریابی آن را به اوج میرسانند، قالب مثنوی و غزل رواج فراوان مییابد. در پنج گنج نظامی گنجوی نوعی جدید از انواع ادبی را در قالب مثنوی ارائه میدهد.
- شاعران فارس و اصفهان هر چند شیوهٔ جمالالدین اصفهانی را میپسندند، امّا قالب غزل را بر قالبهای دیگر ترجیح میدهند. فارس مرکز غزلسرایی به سبک عراقی میشود. سعدی و حافظ خداوندان غزل هر یک شیوهٔ تازهای میآفرینند. شیوهٔ عراقی البتّه در غزل با آنچه در قصیده و مثنوی هست، تفاوت دارد.
- توجّه به زیبایی کلمه و سادگی و خوشآهنگی که در واقع سبک خاص سعدی است، در غزل تأثیر میگذارد و کسانی مانند سلمان و خواجو و همام تبریزی و اوحدی و امیرخسرو دهلوی و جامی چه در فارس و چه در جاهای دیگر آن شیوه را در نظر دارند. با اینهمه حافظ تحوّلی بزرگ در غرل فارسی ایجاد میکند و سبکی منتقل و آزاد که آن را سبک والا باید خواند میآفریند. در سبک عراقی، قالب مثنوی و غزل اهمیّت بیشتری پیدا میکند و تا دورههای بعد ادامه مییابد. شعر به لهجههای محلّی بهسبب ناامنیها و فقر و سیهروزی مردم فراموش شد و زبان بهسوی پیچیدگی و ابهام پیش رفت. میزان زیادی کلمهها و اصطلاحهای عربی و قرآنی و مانند آن در شعرها و نوشتهها وارد شد.
نمونهها
به عمر خویش مدح کس نگفتم دری از بهر دنیا من نسفتم
(عطار)
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار آخر مردمانیم
(مولوی)
سبک بازگشت ادبی: اواخر قرن دوازدهم تا اواسط قرن چهاردهم
از اوایل قرن دوازدهم هجری تحوّلی در شعر فارسی پدید آمد و گروهی از گویندگان به سبک هندی که به تدریج به ابتذال کشیده شده بود، پشت پا زدند و به پیروی از سبک شعرای قدیم از قبیل فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، انوری ابیوردی، خاقانی و سعدی پرداختند.
در ادبیات، بازگشت به سبک قدیم بهعنوان یک دوره محسوب میشود نه یک سبک خاص. دوره ای که از اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم شروع میشود و تا اواسط قرن چهاردهم ادامه مییابد. صبای کاشانی – نشاط اصفهانی – آذر بیگدلی و آذر بیدگلی از مؤسسان دوره بازگشت ادبی هستند. اشعار شاعران این دوره، در بحری یکنواخت سروده شده و وزن روان و آرام آن، باب میل عامه مردم است. طبیب اصفهانی از محبوبترین شاعران این دورهاست. ابیاتی از شعر طبیب اصفهانی:
غمش در نهانخانهٔ دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریهام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم چه سازم به خاری كه در دل نشيند؟
پی ناقهاش رفتم آهسته، ترسم غباری به دامان محمل نشيند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند
عجب نيست خندد اگر گل به سروی كه در اين چمن پای در گل نشيند
بهنازم به بزم محبّت که آنجا گدایی به شاه مقابل نشیند
طبيب، از طلب در دو گيتی مياسا كسی چون ميان دو منزل، نشيند؟
(طبیب اصفهانی)